هگل و مشکل معناداری زبان دین
Authors
abstract
گرچه شهرت چنان است که مسئله معناداری زبان، گزاره ها و مدعیات دینی از دهه بیست سده بیستم مطرح گردید لیکن بررسی نزاع های متفکران و مکاتب الهیاتی و فلسفی نشان می دهد که این مناقشه یکی از موضوعات مهم و تأثیرگذار در تاریخ تأملات فلسفی- دینی به شمار می آید. از دوره تسلط رهیافت الهیات سلبی(نخستین رویکر در معناداری زبان دین) تا واپسین نظریه یعنی کارکردگرایی(دیدگاه آلستون از پیروان ویتگنشتاین متأخر) روش های گوناگون و گاه متضادی ارائه گردید. در یک تقسیم بندی کلان با سه روش سنتی و سه روش جدید در زبان دین مواجه هستیم. فلسفه دین هگل در کدام روش و رهیافت قرار دارد؟ الهیات سلبی از دوره افلاطون آغاز و با فلوطین به نحو نظام مند پایه گذاری گردید. (ر.ک.: plotinus, 1966, vol. 2) و سپس با گزاره معروف دیونوسیوس آریوپاگی مبنی بر اینکه «هیچ سلب و ایجابی را به خدا نمی توان نسبت داد» (dionysius, 1920, ch. 4&5) تبیین و تکمیل شد. از الهیات سلبی تا الهیات تمثیلی آکویناس هزار سال گذشت که مهم ترین پرسش آکویناس در زبان دین طرح شد. وی در اثر معروفش «جامع الهیات» سؤال می کند که آیا انسان می تواند با زبان متعارف و طبیعی و با محدودیت های مربوط به عالم انسانی، از دین، خالق، امر نامتناهی و امور متعالی سخن معنادار بیان کرده و کسب معرفت نماید؟ وی بیان تمثیلی را تنها روش سخن گفتن معنادار دربارۀ دین و خدا برمی شمارد (aquinas, 2006, i. c.32-3). آکویناس دو رویکرد را در نظریه تمثیل پایه گذاری کرد: تمثیل اسنادی و تمثیل تناسبی. هگل با بیان این گزاره که زبان دین اندیشه تصویری و استعاری است (هگل، 1382، 599) به نظریه تمثیلی نزدیک است اما گرایش هگل به تمثیل إسنادی است که خداوند به نحو حقیقی واجد محمولات و صفات بوده و از طریق خداست که سایر موجودات واجد این محمولات می شوند. لذا هگل خداوند را عینی وجود تلقی می کند که هدف همه ادیان ایجاد خودآگاهی انسان برای فهم جدایی از مطلق و کوشش(عبادت و پرستش در باور هگل) در اتحاد با اوست. به زعم هگل آگاهی در درون خود، سبب می شود که خدا را در آن بشناسد و با او اتحاد یابد (همان، ص 665). به دلیل اهمیت بسیار تمثیل إسنادی است که متفکران مهمی چون فردریک فره (frederich ferre) اعتقاد دارند که اساس نظریه آکویناس در الهیات تمثیلی بر تمثیل إسنادی است (ferre, 1967. vol. 1, p. 95). سومین روش سنتی، دیدگاه جان دانس اسکوتوس معاصر آکویناس می باشد. کاستی های الهیات تمثیلی او را واداشت که به اشتراک معنوی یا زبان تک معنا (univocal) میان زبان انسانی و زبان دین روی آورد. اسکوتوس معتقد بود که ما وحی و دین معنادار و معرفت بخش داریم لذا باید آن ها را در ساختار زبانی فهم کنیم. (scouts, 1983, p. 604) وی نظریه سکوت و سلبی را که از آگوستین سرچشمه گرفت و تا دیدگاه اشتراک لفظی (equivocal) بسط یافت، به طور قاطع رد کرد. در سده بیستم سه گرایش عمده در زبان دین و معناداری آن شکل گرفت: نهضت پوزیتیویسم، نظریه ابطال پذیری و بالاخره نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین متأخر که هر سه رویکرد در مقاله جهت ایضاح منطق درونی روش ها مورد بررسی قرار می گیرند. پرسش اساسی مقاله این است: اندیشه های هگل در حوزه دین را در کدام رویکرد می توان قرار داد؟ آیا برای هگل مشکل معناداری زبان دین مطرح بود؟ هگل بر فرض توجه به معناداری زبان دین، گزاره ها و مدعیات دینی را معرفت بخش می داند؟ بدون توجه به دسته بندی های سه گانه دین در اندیشه هگل و تمرکز آراء او بر محتوا و حقیقت مطلق در مسیحیت می توان از معناداری زبان دین در اندیشه هگل سخن گفت؟ آیا اندیشه تمثلی یا تصویری زبان دین در تفکر هگل، همانندی با الهیات تمثیلی و خاصه تمثیل إسنادی آکویناس دارد یا خیر؟ فرضیه اساسی نوشتار آن است که هگل قائل به معناداری و معرفت بخشی دین بوده و با زبان انسانی می توانیم سخن معنادار دربارۀ دین و امر متعالی بر زبان بیاوریم.
similar resources
نگرش فلسفی- اسلامی به مساله معناداری زبان دین
با ظهور فلسفه های زبانی با آراء راسل و ویتگنشتاین، مسالة معناداری گزاره ها محور توجه قرار گرفت. با نوع نگاه تجربیِ آنها، معناداری گزاره های دینی، اخلاقی، هنری و مابعدالطبیعی محل تردید شد. پس از ایشان، پزیتیویست های منطقی همچون آیر، گزاره های دینی را با ملاک تحقیق پذیری و سپس ابطال پذیری، بی معنا (نه کاذب) دانستند. در این مقاله به طرح شبهة معناداری گزاره های دینی توسط آنتونی فلو و پاسخ های ریچارد...
full textنگرش فلسفی- اسلامی به مساله معناداری زبان دین
با ظهور فلسفه های زبانی با آراء راسل و ویتگنشتاین، مسالة معناداری گزاره ها محور توجه قرار گرفت. با نوع نگاه تجربیِ آنها، معناداری گزاره های دینی، اخلاقی، هنری و مابعدالطبیعی محل تردید شد. پس از ایشان، پزیتیویست های منطقی همچون آیر، گزاره های دینی را با ملاک تحقیق پذیری و سپس ابطال پذیری، بی معنا (نه کاذب) دانستند. در این مقاله به طرح شبهة معناداری گزاره های دینی توسط آنتونی فلو و پاسخ های ریچارد...
full textبررسی معنای دین بر اساس «درآمد» درسگفتارهای فلسفة دین هگل
هگل نخستین فیلسوفی بود که در درسهایش در برلین مباحثی ذیل عنوان فلسفة دین مطرح کرد. دریافت او از دین علاوه بر فهم متعارف، از فهم همعصرانش نیز متفاوت بود. هگل بر خلاف تلقی روزگارش نه دین را از حوزة شناخت بیرون گذاشت و نه آن را به احساس فروکاست. او با نگاه تاریخی خود ادیان را در سیر تاریخی آنها دید و با اصول دیالکتیکی خویش به درک تازهای از دین راه یافت. حاصل این درک نشاندن دوبارة دین در حوزة ...
full textنگاه تاریخی به دین در فلسفة هگل
آنچه فلسفة دین هگل نامیده میشود حاصل نگاه فلسفی وی به دین است. در نظام فلسفی هگل، هنر، دین، و فلسفه در بخش روح مطلق قرار دارد. هنر نمود حسی، دین نمود تمثّلی، و فلسفه صورت عقلی (مفهوم) امر مطلق است. این سه مقوله در نسبتی دیالکتیکی با یکدیگر قرار دارند. دین آنتیتزِ (وضع مقابل) هنر، و فلسفه سنتز (وضع مجامع) هنر و دین است. مهمترین تحولی که بهوسیلة هگل، دربارة دین، در تاریخ تفکر پدید آمد پیدایش ...
full textجایگاه انگارۀ دین در نظام فلسفی هگل
هگل دیدگاهی تاریخی دربارۀ دین و سیر تکامل آن دارد. این سیر با حرکت روح از نازلترین مرتبه آغاز میشود و تا رسیدن به عالیترین جایگاه -روح مطلق- ادامه مییابد؛ روح آدمی با گذار از هنر، به دین میرسد و سپس، بهسوی عقلانیت محض حرکت میکند. در این مقاله، در پی آنیم تا نخست، به شیوهای توصیفی، معانی متفاوت مورد نظر هگل از انگارة دین را، در دورههای مختلف فکری وی، بیان کنیم؛ سپس، به پدیدارشناسیِ تاری...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
حکمت و فلسفهجلد ۶، شماره ۲۱، صفحات ۸۱-۱۰۷
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023